|
روضه مکتوب شب ششم محرم حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام چند نكته در ميدان رفتن حضرت قاسم قابل تأمل است: 1- مرحوم محدّث قمّى در نفسالمهموم نقل مىكند:(جَعَلا يَبْكيانِ حَتّى غُشِىَ عَلَيهِما)؛«هر دو آنقدر گريه كردند كه هر دو بيهوش شدند»! ما در وداع هيچ شهيدى از شهداى كربلا اين حال را از امام (عليه السلام) نمىبينيم!! (1) و اين از مختصات اين مظلوم است. 2- امام عليه السلام به قاسم فرمود: يابن اخي انت من اخي علامه و اريد ان تبقي لِاَتسلي بك. وجود تو موجب تسلي دل من است. را ستي چه مقام با عظمتي است كه در سن سيزده سالگي باعث آرامش دل عموست. (2) 3- نحوه آمدن اما حسين عليه السلام بر بالين او: فَجَلَّى الْحُسَيْنُ عليه السلام كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيْثٍ أُغْضِبَ حسين عليه السلام كه فرياد برادرزادهاش را شنيد مانند باز شكارى خود را ببالين وى رسانيده و چون شير ژيانى شمشير كشيده بقاتل وى حمله كرد. 4- قضاياى كربلا قضاياى روشنى است و سراسر اين قضايا هم افتخارآميز است، ولى ما آمدهايم چهره اين حادثه تابناك تاريخى را تا اين مقدار مُشوَّه كردهايم! بزرگترين خيانتها را ما به امام حسين عليه السلام كردهايم. ما آمدهايم قاسمى درست كردهايم كه آرزويش فقط دامادى بوده، آرزوى عمويش هم دامادى او بوده است. اين را شما مقايسه كنيد با قاسمى كه در تاريخ بوده است.... ادامه مطلب |